مفاهیم تجارت، بازرگانی و کسبوکار در نگاه اول مشابه در نظر گرفته میشوند. بهعبارتدیگر شاید بسیاری فکر کنند تفاوت چندانی بین این واژگان وجود ندارد و اینها صرفاً بازی با کلمات بهحساب میآیند؛ اما واقعیت آن است باوجود اشتراکات این مفاهیم، تفاوتهای مهمی بین آنها وجود دارد. آشنایی با این مفاهیم و آگاهی نسبت به تفاوتهای آنها میتواند منجر به ایجاد یک تصویر کلان از مفهوم بازرگانی خواهد شد.
تجارت (Trade)
در پایینترین سطح یا به عبارت بهتر در خردترین سطح اقتصاد، تجارت یا دادوستد قرار دارد. در تجارت تمرکز تنها بر معامله است و طرفین تعهدی در خصوص زمینههای لازم برای شکلگیری یک معامله مطمئن و سودآور ندارند.
درواقع در تجارت یا دادوستد، صرفاً خریدوفروش یک محصول موردتوجه است و بهمحض وقوع معامله، تجارت پایان مییابد. درگذشته وقتی تاجری به دیگر کشورها میرفت، همچون یک تاجر داخلی باید به تجار موردنظر مراجعه مینمود و در ازای پرداخت هزینهای، اقدام به خرید کالایی مینمود. پس از خرید نیز خود باید وسیلهای برای انتقال محصول تهیه و کالا را به محل فروش میرساند. در این فرآیند چیزی تحت عنوان بیمه، روشهای پرداخت، شرکتهای حملونقل و حتی قوانین دولتی و گمرکی چندان مطرح نبود. اما گسترش تجارت موجب شد تا بهمرور تجار به فکر گسترش فعالیتها و تسهیل کار نمایند. این موضوع منجر به شکلگیری بازرگانی شد. بازرگانی گسترهای فراتر از تجارت را پوشش میدهد.
بازرگانی (commerce)
در زبان فارسی شاید بازرگانی پرکاربردترین اصطلاح در بین اصطلاحات مورد اشاره در این مقاله است. این اصطلاح در بسیاری از موارد به غلط به جای سایر مفاهیم استفاده میشود؛ اما معنای درست بازرگانی چیست؟ بازرگانی مفهومی گستردهتر از تجارت دارد. به این معنی که علاوه بر دادوستد، حوزههای دیگری نیز در این مفهم میگنجد. مهمترین موضوعات مورد بحث در بازرگانی عبارتاند از:
- دادوستد
- بیمه
- حملونقل
- روشهای پرداخت
- بازاریابی
- مذاکرات و مکاتبات بازرگانی
- اسناد مربوط به بازرگانی
- قرارداد خریدوفروش
همانگونه که از موارد مطرح شده برمیآید، بازرگانی علاوه بر دادوستد، به جنبههای دیگری مانند بازاریابی، حملونقل، مذاکره، شیوه پرداخت و … نیز توجه دارد. درواقع بازرگانی یک فرآیند است که دادوستد یک جزء آن بهحساب میآید. یک بازرگان علاوه بر مهارتهای مربوط به تجارت لازم است با شیوههای بازاریابی نیز آشنا باشد. آشنایی با مفاهیمی چون بازارشناسی، تقسیمبندی بازار، تعیین بازار هدف، برند سازی، بازاریابی دیجیتال، قیف فروش، سرنخهای فروش و غیره مواردی است که یک بازرگان موفق باید بر آنها تسلط داشته باشد. شاید این پرسش در ذهن شما پیش بیاید بسیاری از بازرگانان سنتی موفق با این مفاهیم آشنا نیستند. شاید این موضوع از نظر تئوریک درست باشد اما در عمل بازرگانان سنتی نیز بهصورت عملی بهخوبی با این مفاهیم آشنا هستند.
حال زمان آن است که به مفهوم کسبوکار بپردازیم.
کسبوکار (Business)
هرچند بازرگانی، مفهومی جامعتر نسبت به تجارت دارد، لکن بسیاری از جنبههای کسبوکار را پوشش نمیدهد. کسبوکار جامعترین مفهوم در سطح خرد است که در دل اقتصاد تعریف میشود.
اساساً هر کسبوکار دارای ۴ جنبه کلیدی شامل مالی، منابع انسانی، تولید و بازرگانی است. قبلاً در مورد بازرگانی توضیحات لازم ارائه شد. در ادامه سه بخش دیگر مربوط به کسبوکار تشریح میشود:
مدیریتمالی: هر کسبوکاری نیاز به مدیریت مالی دارد. در این نوع دستهبندی نه تنها امور مربوط به تهیه اسناد مالی، ترازنامه، صورت سود و زیان و … در دل مدیریت مالی قرار میگیرد بلکه امور مربوط به حسابداری، بررسی اقتصادی بودن طرحها، مدیریت ریسکهای پولی و مالی و … نیز جزئی از آن است.
مدیریت تولید : جز دیگری که در یک کسبوکار وجود دارد بخش تولید است. منظور از تولید میتواند تولید محصول یا خدمت باشد. کلیه امور مربوط به تولید محصول و خدمت شامل خط تولید، فنی و مهندسی، تحقیق و توسعه و تامین مواد اولیه در کسبوکارها در این بخش قرار دارد.
مدیریت منابعانسانی: جنبه دیگری که در هر کسبوکار قرار دارد منابع انسانی است. مدیریت منابع انسانی به کلیه امور مربوط به منابع انسانی اعم از امور کارکنان، رفاه، درمان، آموزش و بهرهوری اشاره دارد.